نهضت عاشورا و قیام ماندگار حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و شهادت مظلومانه و تاریخساز آن حضرت و اصحاب و فرزندانشان، از ابتدای وقوع خود تاکنون، در همه عرصههای فعالیت مسلمین نقشآفرین بوده است؛ یکی از این عرصههای متاثر از نهضت کربلا، حوزه شعر و ادبیات بوده و در این میان، شعر و ادبیات فارسی در طی قرنهای متمادی تاکنون، همواره از پیام حادثه خونین کربلا الهام گرفته و این الهامگیری منجر به خلق آثار غنی در حوزه «ادبیات عاشورایی» شده است.
اشعار ماندگاری که هم فن و هنر شعر را در حد اعلا با خود داشتهاند و هم عمیقترین مضامین عرفانی و معارف انسانساز بر آمده از قیام حضرت سیدالشهدا (ع) را به مردم منتقل کرده و همواره طراوت و تازگی خود را حفظ کردهاند.
اشعار عاشورایی فارسی، هم در قرنهای گذشته و هم در قرن معاصر، شاهد رویشهای ماندگاری بوده است که منعکس کننده حقیقت نهضت عاشورا بودهاند و هستند. مروری بر نمونههای ماندگار و ممتازی از این رویشهای ادبی، در واپسین روزهای ماه صفر، میتواند دل و جان مشتاقان را صیقل و صفا دهد.
* 12 بند ماندگار محتشم
بدون شک، ماندگارترین و ممتازترین اثر عاشورایی در ادبیات فارسی، 12 بند محتشم کاشانی است که در قرن دهم هجری، سروده شده است.
محتشم در بخشی از این اثر ممتاز، چنین سروده است؛
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است كز زمین
بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع مىكند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامى ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام كه نامش محرم است
در بارگاه قدس كه جاى ملال نیست
سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
جن و ملك بر آدمیان نوحه مىكنند
گویا عزاى اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده كنار رسول خدا حسین ...».
و در بخش دیگری از آن گفته است:
«ترسم اجزاى قاتل او چون رقم زنند
یكباره بر جریده رحمت قلم زنند
ترسم كزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم كز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهلبیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمى كه با كفن خون چكان ز خاك
آل على چو شعله آتش علم زنند
فریاد از آن زمان كه جوانان اهلبیت
گلگون كفن به عرصه محشر قدم زنند
جمعى كه زد به هم صفشان شور كربلا
در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند
از صاحب حرم چه توقع كنند باز
آن ناكسان كه تیغ به صید حرم زنند
* بلند مرتبه شاهی ز صدر زین ...
مقبل اصفهانی از دیگر شعرای عاشورایی است که در قرن 12 هجری اثر ماندگار خود را سروده و در بخشی از این مثنوی عارفانه چنین مرثیهسرایی کرده است:
«روایـــت است که چون تنـــــگ شد بر او میدان
فتاده از حرکــــــت ذوالجنـــــاح وز جـــــــولان
نه سیـــــدالشهـــــــدا بر جــدال طاقــــت داشت
نه ذولجنـاح دگــــر تــاب استـــقامــــــت داشــت
کشید پــــا ز رکــــــاب آن خلاصــه ایجـــــــــاد
به رنـــــگ پرتــــو خورشیـــــد، بر زمـین افتاد
هوا ز جـــور خـــــالف، چون قیرگــــون گردید
عــزیــــز فاطمـــــه از اســـــب سرنگون گـردید
بلنـــــــد مرتبـــــه شاهــــی زصــــدر زین افــتاد
اگــر غلـــــط نکـنــــم، عـــــرش بر زمـــین افتاد...»
* عشقبازی شهریار
در میان شعرای معاصر، استاد محمدحسین بهجت تبریزی معروف به «شهریار» نیز نسبت به حماسه عاشورا ادای دین کرده و چنین سروده است؛
«شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محملها رود منزل به منزل باشتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بیحرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق
مینماید خود که عهدی با خدا دارد حسین»
* عالم همه مست رخسار حسین ...
از دیگر شعرای عاشورایی سرا در دوره معاصر میتوان به حسن فرحبخشیان نیشابوری یا همان ژولیده نیشابوری اشاره کرد که چنین سروده است؛
«عالم همه مست از گل رخسار حسین است
ذرات جهان در عجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیهپوش؟
زیرا که خدای تو عزادار حسین است
هر کس به جهان گشته گرفتار نگاری
عمری است که ژولیده گرفتار حسین است ...»
استاد ساعد باقری هم در رباعی کوتاه خود، اینطور به ساحت حضرت سیدالشهدا (ع) عرض ادب کرده است؛
«آن سو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
ای تیغ پلید میشکستی ایکاش
آن حنجره بوسه گاه پیغمبر بود».
ارسال نظرات